سوداگر انه

سودای یک سوداگر

سوداگر انه

سودای یک سوداگر

روح بابک در تو
در من هست
 مهراس از خون یارانت ، زرد مشو
پنجه در خون زن و بر چهره بکش
مثل بابک باش
نه
 سرخ تر ،‌ سرخ تر از بابک باش
 دشمن
 گرچه خون می ریزد
ولی از جوشش خون می ترسد
مثل خون باش
بجوش
شهر باید یکسر
بابکستان بگردد
تا که دشمن در خون غرق شود
وین خراب آباد
 از جغد شود پاک و
گلستان گردد.......

آیا روح بابکی در ما باقی مونده؟

نظرات 5 + ارسال نظر
گروه سوداگرانه دوشنبه 27 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 09:20

سلام ...

ممنون از آپ دیت قشنگت ...

خیلی عالی بود

سوداگر دوشنبه 27 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 09:22

به نظر من هنوزم بابک ها هستن ....

و هنوز هم کسایی هستن که جای بابک رو پر کنن ...

ایران ما بابک کم نداشته و الان هم کم نداره ....

گروه سوداگرانه دوشنبه 27 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 09:22

صـدای ات می زنـم گـوش بـده قـلـب ام صـدای ات می زنـد .
شـب گِـردا گِـردم حـصـار کـشـیـده اسـت
و مـن بـه تـو نگاه می کـنـم ،
از پـنجـره هـای ِ دل ام بـه سـتـاره هـای ات نگاه می کـنـم
چـرا که هـر سـتـاره آفـتـابـی سـت
مـن آفـتـاب را بـاور دارم
و چـشـم هـای ِ تـو سـرچـشـمه ی ِ دریـاهـاسـت
انـسـان سـرچـشـمه ی ِ دریـاهـاسـت .

دختر مشرقی دوشنبه 27 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 22:52

سلام..........منم با نظر داداش سوداگر موافقم.کمی دلیل بر نبود نیست...............شاد و موفق باشید

یک بغل احساس سه‌شنبه 28 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 09:03 http://sorahi.irxblog.com

سلام
زیبا بود
به نظر منم هنوز بابک هایی وجود دارن
شاد باشی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد