کویر تنهایی
کوله بار خستگی هایم را به باد حسرت سپرده ام و دست خالی در کویر خاطره
قدم می زنم تا شاید چشمانم بیابان تشنه ی روحم را سیراب کند و مرحمی
بر لب های خشکیده ام شود .شاه کلید کهنه ی صندوقچه ی قلبم را از بین انبوهی از
کلید های زنگ زده پیدا می کنم و صندوقچه را می گشایم . دفتر خاطرات غبار گرفته
را بر می دارم و به مرور اوراق آن می پردازم .دفتری که هر ورقش تداعی
ناملایمات روزگار است . دوباره سراغ پنجره می روم و کویر را به نظاره می نشینم .
کویری که با هیچ رودی سیراب نمی شود کویر تنهایی من .
((....))
حس مبهمی است زندگی کردن همچون قدم های لرزان و سست محکوم به
اعدامی نا امید که لحظه لحظه به مرگ محتوم خود نزدیک می شود .و رؤیایی بیش
نیست قدم زدن در جوارگل اقاقیا در زمانی که قلبها هم از سنگ شده اند .تو فریاد
می زنی و آنها بی خیال از کنارت می گذرند بی آنکه دستت را بگیرند و تو در این
ویرانه ی عشق در حسرت نگاه محبت آمیزی می سوزی.
کلام آخر
خدایا مهر بانا خسته ام من
به عشق تو همه دل بسته ام من
خداوندا دلم را با نگاهت
از این پستی دنیا رهانیده ام من
سلام ...
انتخاب های قشنگی داشتی ...
ممنون بابت آپ دیت قشنگی که انجام دادی ...
ببخشید که من یه کم سیخ زدم بهش و ویرایش کردم ...
موفق و شاد باشی ...
یا علی
پس ای پروردگاربی همتا به لطف وکرم خویش مراازمرداب رهایی ده وتوانی ده خویشتن را
از هرچه بدی است پاک کنم.
خدایا به من فرصتی ده تاعاشق بودن راتجربه کنم.
شاید شبی بازگردم
تنها برای سکوت گنگ قناری ها
شاید لحظه ای دوباره بازگردم
تنها برای آن لحظه که جان دادی
من تمام سوی دلها را می گشایم در این زندان تنگ
من سکوت را با سنگی خورد خواهم کرد
تنها برای آن لحظه که سخن نگفتی
من شرابی خواهم آورد با رنگ صدا
که سکوت را در خود حل کند
سلام...
قشنگ بود...
امید بهترین چیزهاو انتظاربدترین چیزها را داشته باش،زندگی یک بازی است وما هیچ کدام تمرین نداریم
یا هو
سلام ...
زیبا بود.....
خسته نباشی...
یا هو
سلام خدمت کلیه گروه سودا گرانه.ممنون بابت لطفتون نسبت به وبلاگم.وبلاگ شما هم خیلی زیباست از متنهای زیبایی استفاده کردین.موفق باشین.اگه دوست داشتین بازم به کلبه این حقیر سر بزنین
سلام
خیلی قشنگ بود
کم پیدایی
دو بار آپ کردم
نمی خوای سر بزنی؟
منتظرت هستم
شاد باشی
سلام عزیزان
خیلی بی معرفتین مارو فراموش کردین؟
حتما باید بیام بگم تا بیاین سراغم؟
به هر حال چند روزیه آپ کردم یه سری بزنین
بای
دوست خوبم سلام:
یک نفر آمد صدایم کرد و رفت
با صدایش آشنایم کرد و رفت
پشت پرچین شقایق که رسید
ناگهان تنها رهایم کرد و رفت
سبز باشی و پایدار
به روزم منتظر قدمهای سبزت هستم....