سوداگر انه

سودای یک سوداگر

سوداگر انه

سودای یک سوداگر

سه شنبه ها

 

عزیزم یادت میاد سه شنبه ها

پا به پای هم میرفتیم تا  کجا

 

کوچه های خلوت رو یادت میاد

اون همه صداقت رو یادت میاد

 

عزیزم یادت میاد که گریه هات

چه جوری آتیش به جون من میزد

 

نمیشد بهت بگم دوست دارم

تا میخواستم زبونم بند میومد

 

کوچه های خلوت رو قدم زدن

توی هفته های تلخ و بی صدا

 

حالا روزا همشون سه شنبه اند

لعنت خدا به این سه شنبه ها

 

توی هفته ها ی بی نام و نشون

روز دیوونگی ها سه شنبه بود

 

با خودم میگفتم ای کاش ای کاش

 همه  روزای خدا سه شنبه بود

 

کوچه های خلوت رو قدم زدن

توی هفته های تلخ و بی صدا

 

حالا روزا همشون سه شنبه اند

لعنت خدا به این سه شنبه ها